✍ محمد مولوی، کارشناس رسانه و تبلیغات
یک کشور خارجی(به عنوان مثال، فرانسه) را در نظر بگیرید؛ یکی از شهروندانش
میگوید: دولت به زودی فرو میپاشد. اما فرد دیگری از هموطنان آن معتقد است
که اتفاقا بحرانهای به وجود آمده در این کشور باعث تقویت دولت میشود.
بین این دوفرد دیوار فیزیکی کشیده نشده اما گویی در دو اتاقک متفاوت زندگی میکنند! اتاقکی که در اکانت شبکه اجتماعی خودشان به وجود آوردهاند.مثلا اگر کسی مخالف مکرون بوده است، لیست محتوای خروجی نمایش داده شده برای وی در شبکههای اجتماعی اخبار و رویدادهای گوناگون در مخالفت و تخریب مکرون است و برعکس اگر کاربری موافق رئیسجهور فرانسه بوده به همین ترتیب...
در این صورت، اصلا مهم نیست که شخصی طرفدار راستها باشد یا چپها، در نهایت اینطور به نظر میرسد که اکثر افراد مثل او فکر میکنند!
اتفاق جالبیست! اما چطور رخمیدهد؟
ما در محیط عادی کمتر با افرادی که نظرشان مخالف ما است نشست و برخاست کرده و تبادل نظر میکنیم و اکثر اطرافیانمان صرفا آنهایی هستند که نظرشان با ما موافق است(شاید به این باشد که نگران نقد شدن هستیم و یا وقت برای تحقیق پیرامون موضوعی را نداریم که صحتش را بسنجیم). این اقدام در شبکههای اجتماعی نیز به همین صورت از جانب سیستمهای هوش مصنوعی (طراحی شده توسط بنیانگذاران آنها) نیز رصد میگردد. یعنی همانچیزی به ما نمایش داده میشود که علاقه خاصی در موردش نشان دادیم! آنها سن تقریبی، علایق، جنسیت و محل زندگی ما را میشناسند.
اینطور ما در یک «اتاقک خودساخته» زندگی میکنیم و فرضمان این است که به شدت عقیده ما در سطح کشور یا دنیا گسترش داشته و نیز بسیاری از هموطنانم در مورد مسائل مختلف با من همنظر هستند.
اینطور دیگر:
1-دانش من ارتقا نمییابد
2-حس تحمیل نظر در من بیشتر از تبادل نظر میشود و هرنوع بحثی با مخالفانم تبدیل به جدل خواهد شد
3-به پخش شایعات کمک میکنم. برخی استادان رسانه معتقدند که برای پخش شایعه دو راهکار وجود دارد؛ شایعه را به فردی بگوییم که از آن موضوع کاملا بیخبر است و یا به فردی گفته شود که رغبت زیادی در شنیدن پیرامون آن موضوع دارد و جزو علایقش محسوب میشود.
4-وقتی برای تحقیق نمیگذارم؛ چرا که فکر میکنم به هرترتیب نظر من درست بوده و بسیاری دیگر هم همین نظر را دارند.
5-دچار تصمیمامت لحظهای، احساسی و بدون پشتوانه فکری میشوم و عاقبت اجرای آن را نیز در نظر نمیگیرم.
منبع: خبرفوری
بین این دوفرد دیوار فیزیکی کشیده نشده اما گویی در دو اتاقک متفاوت زندگی میکنند! اتاقکی که در اکانت شبکه اجتماعی خودشان به وجود آوردهاند.مثلا اگر کسی مخالف مکرون بوده است، لیست محتوای خروجی نمایش داده شده برای وی در شبکههای اجتماعی اخبار و رویدادهای گوناگون در مخالفت و تخریب مکرون است و برعکس اگر کاربری موافق رئیسجهور فرانسه بوده به همین ترتیب...
در این صورت، اصلا مهم نیست که شخصی طرفدار راستها باشد یا چپها، در نهایت اینطور به نظر میرسد که اکثر افراد مثل او فکر میکنند!
اتفاق جالبیست! اما چطور رخمیدهد؟
ما در محیط عادی کمتر با افرادی که نظرشان مخالف ما است نشست و برخاست کرده و تبادل نظر میکنیم و اکثر اطرافیانمان صرفا آنهایی هستند که نظرشان با ما موافق است(شاید به این باشد که نگران نقد شدن هستیم و یا وقت برای تحقیق پیرامون موضوعی را نداریم که صحتش را بسنجیم). این اقدام در شبکههای اجتماعی نیز به همین صورت از جانب سیستمهای هوش مصنوعی (طراحی شده توسط بنیانگذاران آنها) نیز رصد میگردد. یعنی همانچیزی به ما نمایش داده میشود که علاقه خاصی در موردش نشان دادیم! آنها سن تقریبی، علایق، جنسیت و محل زندگی ما را میشناسند.
اینطور ما در یک «اتاقک خودساخته» زندگی میکنیم و فرضمان این است که به شدت عقیده ما در سطح کشور یا دنیا گسترش داشته و نیز بسیاری از هموطنانم در مورد مسائل مختلف با من همنظر هستند.
اینطور دیگر:
1-دانش من ارتقا نمییابد
2-حس تحمیل نظر در من بیشتر از تبادل نظر میشود و هرنوع بحثی با مخالفانم تبدیل به جدل خواهد شد
3-به پخش شایعات کمک میکنم. برخی استادان رسانه معتقدند که برای پخش شایعه دو راهکار وجود دارد؛ شایعه را به فردی بگوییم که از آن موضوع کاملا بیخبر است و یا به فردی گفته شود که رغبت زیادی در شنیدن پیرامون آن موضوع دارد و جزو علایقش محسوب میشود.
4-وقتی برای تحقیق نمیگذارم؛ چرا که فکر میکنم به هرترتیب نظر من درست بوده و بسیاری دیگر هم همین نظر را دارند.
5-دچار تصمیمامت لحظهای، احساسی و بدون پشتوانه فکری میشوم و عاقبت اجرای آن را نیز در نظر نمیگیرم.
منبع: خبرفوری