یادداشت‌های درست و غلط یک دهه هفتادی

قرصی برای هم‌سر



ولادت حضرت امیرالمومنین، علی علیه السلام مبارک باد

۱۰ فروردين ۹۷ ۱ نظر
حسن قاسمی

سلف سرویسم آرزوست

با این اوضاع عیددیدنی‌ها که باید انواع و اقسام شیرینی‌ها رو به مهمون تعارف کنی، به نظرم بهترین حالت اینه که ظروف پذیرایی و خوراکی‌ها رو ستونی بچینی تا مهمونا به صورت سلف سرویس پذیرایی بشن. یعنی طرف کلا ۱۵ دقیقه میشینه، ۱۰ دقیقه فقط باید درگیر بگیر و ببر باشی...

#پذیرایی_که_مختص_خانوما_نیست

۰۹ فروردين ۹۷ ۲ نظر
حسن قاسمی

حمایت از کالای ایرانی!

فیلشاه و لاتاری و به وقت شام رو به ترتیب و در سه روز متفاوت تماشا کردم. هر سه عالی بودن منتهی به شخصه از لاتاری به خاطر بددهنی‌های که داشت، رضایت کمتری دارم، هرچند شاید در برابر مابقی فیلم‌های سینما، مودبانتر بوده باشه!
به وقت شام هم که دست مریزاد به جناب حاتمی کیا، به عنوان کسی که چندین سال پیگیر پیشروی‌های طرفین جنگ در سوریه و عراق بودم، میگم که بعضی از صحنه‌های فیلم، درکم رو از وضعیت محیطی سوریه کاملتر کرد. به خصوص سکانس‌های اولیه فیلم.
+ گنجینه دفاع مقدس که تقریبا دست نخوردس، حالا گنجینه دفاع از حرم هم اضافه شد، وای که اگه هالیوودی میداشتیم.

و اما فیلشاه، فیلشاه رو با خواهرزاده گرامی که هشت سالشه نگاه کردم. خیلی خیلی خوب بود. منتهی متاسفم از اینکه ظاهرا بعضی از بزرگترها طوری از دیدن انیمیشن‌ها دوری می‌کنند که انگار میخوان برنامه خاله شادونه رو نگاه کنند.
جدا از اینکه انیمیشن نگاه کردن، ربطی به سن و سال نداره، به نظرم در این شرایط که انیمیشن‌های خارجی بر بازار نمایشی کودکان، سیطره دارند و آسیب‌های این انیمیشن‌ها، دغدغه‌ی خیلی از خانواده‌هاست، باید رفت و با تماشای انیمیشن‌های ایرانی از این صنعت جوان حمایت کرد. حمایت که فقط خرید گوشی و تلویزیون و پارچه‌ی ایرانی نیست که!، اگه بازم نتونستیم با خودمون کنار بیایم که انیمیشن نگاه کنیم، حداقلش اینه که دست کوچیکترا رو بگیریم و ببریم سینما... اونم برای چه فیلمی، فیلشاه که به نظرم فیلم خیلی خوبی بود.

البته در مقوله محصولات فرهنگی، قائل به حمایت از محصولاتی هستم که ارزشمندند.

۰۸ فروردين ۹۷ ۰ نظر
حسن قاسمی

صدا، دوربین، حرکت

قبلا مطلبی رو از رهبر انقلاب قرار دادم که در مورد کلمه "لازم به ذکر است" بود، منتهی در صحبت‌های رهبری که در مطلب مورد اشاره هم قرار داشت و اینجا هم بخشیش رو آوردم، مسئله‌ی بود که برام روشن نبود.

رهبر انقلاب:
یک روز در جلسه‌یی در صدا و سیما - که شاید بعضی از آقایان هم بودند - من صحبتی کردم و گفتم که این‌قدر نگویید «داریم»؛ این تصویر فلانی را داریم، این صدای فلانی را داریم، این مذاکره را با هم داریم؛ این یک گرته‌برداری غلط از زبان بیگانه است؛ در فارسی چنین چیزی نداریم. مثلاً به جای این‌که بگوید من با شما گفتگویی بکنم، میگوید من با شما گفتگویی داشته باشم؛ مرتب این فعل «داشتن» را به‌صورت کمکیهای غیر وارد و غیر صحیح و غیر اصیل در زبان فارسی استفاده میکنند؛ هرچه هم میگوییم، فایده‌یی ندارد! این همان بلیه‌ی بزرگ زبان فارسی در حال حاضر است. ۱۳۷۰/۱۱/۲۷ منبع: khamenei.ir

خب اینجا دقیقا منظور رهبری رو از اشتباه بودن اینکه "تصویر فلانی را داریم"، "صدای فلانی را داریم" و... رو نفهمیدم که امروز تو کانال زین قند پارسی نکته رو دریافتم.

فعل نامناسب انتخاب نکنیم
اگر تیم حریف بتواند نتیجه مساوى را داشته باشد. (نادرست)
اگر تیم حریف بتواند نتیجه مساوى راحفظ کند. (درست)
دشمن حملات زیادى را داشت. (نادرست)
دشمن حملات زیادى کرد. (درست)
صداى مرا دارید. (نادرست)
صداى مرا می‌‏شنوید. ( درست)

کانال زین قند پارسی: @qande_parsi

۰۶ فروردين ۹۷ ۵ نظر
حسن قاسمی

باقیات صالحات

قال الحسن القاسمی: همانا خرید کالای ایرانی حتی با کیفیت پایینتر، همچون رسیدگی به ایتام، کمک به فقرا، زیارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام و... از باقیات صالحات است.
الپاراگراف/ مطلب / بینابین سال‌های -

شرح:
حمایت از کالای ایرانی، تنها راه نجات کشور از منجلاب اقتصادی است که توسط مسئولین، دشمنان داخلی و دشمنان کشور ایجاد شده است. در اینجا منظور از حمایت از کالای ایرانی، الزاما به معنی حمایت از کالای ایرانی با کیفیت نیست. کالای با کیفیت که نیازی به حمایت من و شما ندارد! کالاهای ضعیف ایرانی هستند که نیازمند حمایتند، تا گردش سرمایه در یک تولیدی رخ ندهد و تب بازار باعث ورود تولیدکننده‌های دیگر (در نتیجه ایجاد  فضای رقابتی) نشود. انتظار تولید کالای با کیفیت، انتظاری صحیحی به نظر نمی‌رسد. لذا در این شرایط، خرید کالای ایرانی به جهت تقویت جامعه اسلامی، باقیات صالحات است.

بعدا نوشت:
در اینجا منظور از "کالای با کیفیت که نیازی به حمایت من و شما ندارد! کالاهای ضعیف ایرانی هستند که نیازمند حمایتند" این نیست که در یک نوع محصول، تولید کم کیفیت ایرانی را به تولید با کیفیت ایرانی ترجیح دهیم. در واقع منظور نگارنده، خرید محصول ایرانی حتی با کیفیت پایینتر در تقابل با محصول خارجی است. اینکه محصول ایرانی کیفیتی بالاتر از محصول خارجی داشته باشد و ما محصول ایرانی را خریداری کنیم که به معنی حمایت از کالای ایرانی نیست، زمانی حمایت از کالای ایرانی معنی و مفهوم پیدا می‌کند که جنس خارجی دارای کیفیت بالاتر باشد.
۲۹ اسفند ۹۶ ۱ نظر
حسن قاسمی

سال ۱۳۹۸، سال انتقام سخت

سال ۱۳۹۸، سالی است که مردان عیدی‌هایشان را از حلقوم فرزندان بیرون می‌کشند :)))

#روز_پدر

۲۹ اسفند ۹۶ ۳ نظر
حسن قاسمی

حرف حساب

۲۹ اسفند ۹۶ ۱ نظر
حسن قاسمی

ماشین کنترلی، پیش کادوی برای خواهرزاده + ویژه نامه رصد

کادو گرفتن شب عید نوروز برای خواهرزاده‌هام تقریبا تبدیل به یک رویه شده، ماشین کنترلی بالا پیش کادوی برای یکیشونه.

ناگفته نماند که ایده این نوع از ماشین‌های کنترلی رو قبلا دیده بودم و صرفا پیاده سازی کردم :)

+ به عزیزان تحلیلی و پژوهشی هم ویژه نامه جدید رصد با موضوع "آسیب شناسی مهدکودک‌ها در ایران" رو پیشنهاد می‌کنم، البته هنوز که خودم نخوندم! منتهی به نظرم که مفید میاد.
لینک مستقیم دریافت نسخه PDF ویژه نامه (حجم: حدودا 18 مگابایت)
لینک کمکی دریافت نسخه PDF ویژه نامه

+توضیحات بیشتر در سایت رصد

۲۷ اسفند ۹۶ ۴ نظر
حسن قاسمی

خطای راهبردی :)

روزهای نزدیک به سال تحویل بود و ولوله بچه‌های کلاس برای فرار از مدرسه. به خاطر رشد فرهنگ کار گروهی با بچه‌ها هم پیمان شدم و از مدرسه فرار کردم. رسیدم خانه و به رایانه لبیک گفتم و نشستم به IGI بازی کردن.

بعد از مدتی زنگ خانه به صدا در آمد، نادر بود، پسر همسایه، نادر که یکسال تحصیلی از من عقب‌تر بود با عجله گفت:" از مدرسه بهت زنگ نزدن" گفتم:" نه" گفت:" آقا به ما زنگ زدن گفتن بیا مدرسه، تو هم سریع برو مدرسه تا به خونتون زنگ نزدن".

بعد از اطلاع رسانی نادر سریع بار و بندیل را بستم و رفتم مدرسه. اصلا اینکه زنگ بزنند و خانواده‌ام از ماجرا بوی ببرند هم برایم قابل تصور نبود. رسیدم مدرسه و رفتم سمت کلاس. تنهای تنها جلوی درب کلاس ایستاده بودم که مادر نادر هم از راه رسید.

مادر نادر و مدیر مدرسه در فاصله ۴، ۵ متری با کلاس ما بودند که ناگهان مادر نادر با اشاره به کلاس ما به مدیر گفت:" بچه‌های این کلاس فرار کردن، بذارید بچه ما هم بیاد خونه" مدیر هم صاف صاف زل زد تو دوربین و گفت:" اینا زنگ ورزششونه، برای همین تو کلاس نیستن".

مادر نادر رفت و من ماندم و مدیر، دیگر چیزی برای کتمان کردن باقی نمانده بود و زیر سوال‌های مدیر مبنی بر اینکه چه کسانی پشت پرده این فرار هستند هم مقاومت کردم و حرفی نزدم، نهایتا مدیر هم برگشت و به ناظم گفت که به جز قاسمی، همه را غیبت بزن. جالبتر این بود که بعد از مدتی چند نفر از بچه‌های سنگین وزن کلاس هم برگشتند!

تعطیلات عید تمام شد و مدرسه شروع شد. سر صف بودیم که ناظم گفت که مسئولین برای دانش آموزان کچل کرده، تسهیلاتی در نظر گرفته‌اند و دانش آموزان عملگرا عفوهای خواهند خورد. من هم که به اصطلاح آدم سازشگر و مظلومی! بودم، به طور پیش فرض عملیات کچلیم انجام شده بود.

با همکلاسیم، یعنی حسن، رفتیم پیش ناظم برای گرفتن تسهیلات، ناظم دفتر انضباطی را روی میز پهن کرد و با پیدا کردن صفحه انضباطی حسن، وعده‌ها را عملی، حالا نوبت من بود. همانطور که به دفتر نگاه میکردم، متوجه شدم که ناظم در پی پاک کردن غیبت روز فرار است...

 

ان شاء الله که خطای راهبردی ناظم، ریشه در برداشت غلط نگارنده دارد :)

ضمنا، اسم نادر، نادر نیست :)

۲۶ اسفند ۹۶ ۳ نظر
حسن قاسمی

غریبا عجیبا

عجیب‌ترین چیزها، چیزهای نیستند که ناشناخته‌اند، چیزهای هستند که برعکسند!

اینکه در رفتارهای ما تناقص‌ها وجود دارند، غریبا عجیباست

اینکه اجاره نشین یک خانه ۴، ۵ میلیاردی باشی، عجیبا غریباست

اینکه یک فروشگاهی بزنی که ظاهر مذهبی داره و دولا پنلا با مشتری حساب کنی، عجیبا غریباست

+ عکسی از مصدومین چهارشنبه سوری، شاید عجیبا غریبا (از اینجا)

+ واکنش گزارشگر عرب به حرکت طارمی؛ غریبا عجیبا

۲۴ اسفند ۹۶ ۲ نظر
حسن قاسمی